Web Analytics Made Easy - Statcounter

صراط:

در یک سال اخیر صحن مجلس شورای اسلامی به محلی برای سنجیدن فاصله «حرف تا عمل» نزد طیف‌های مختلف سیاسی تبدیل شد. موضوعاتی از قبیل: سؤال از رئیس‌جمهور، استیضاح وزرا، طرح شفافیت آرای نمایندگان، طرح تشدید مبارزه با مفاسد اقتصادی و رانت‌خواری و همچنین آنچه پیرامون لایحه CFT توسط نمایندگان مختلف مطرح شد؛ مواجهه عملی و واقعی طیف‌های مختلف را در مجلس با این موضوعات نشان می‌داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اکنون نیز قانون منع به کارگیری بازنشستگان تازه‌ترین عرصه‌ای است که فارغ از تیتر‌های درشت روزنامه‌ای عملکرد واقعی طیف‌های مختلف را به نمایش می‌گذارد.


روزنامه شرق در یادداشتی در شماره روز پنج شنبه نوشت: «قانون منع به کارگیری بازنشستگان... با اقبال عمومی و علامت مثبت افکار عمومی مواجه شد و... اکنون هم [مردم]نظاره‌گر چگونگی اجرای آن هستند. کسانی که قصد اصلاح این قانون را در بعد از کمتر از یک ماه از عمر آن دارند آیا در برابر این اقبال [افکار عمومی مردم]پاسخی دارند؟»


این نوشتار افزوده است: «داستان طرح اصلاح قانون منع به کارگیری بازنشستگان از همین‌جا شروع شد که اعضای اصلاح‌طلب شورای شهر نمی‌خواهند اکثریت کامل خود را با رفتن یک عضو شورا به شهرداری تهران و آمدن یک اصولگرا به شورا ببینند و به این دلیل درصددند به هر طریقی حتی زیان بار تاریخی و از دست دادن وجاهت و آینده سیاسی خود نزد افکار عمومی برای حفظ یک قانون را اصلاح کنند تا این سخن مخالفان خود را که تیتر زدند: «ناکارآمدی و قانون‌گریزی امیدی‌ها» جامه عمل بپوشانند.»


لازم به ذکر است که‌اشاره روزنامه شرق به گزارش چند روز قبل کیهان است. این گزارش با تیتر «ناکارآمدی و قانون‌گریزی دستپخت لیست امید برای شورای شهر» منتشر شد. در آن گزارش به این موضوع پرداخته شده بود که چگونه طیفی که شعار‌های ویترینی مانند «قانونگرایی» را تنها در یادداشت و مقاله و تیتر‌های صفحه نخست روزنامه هایشان به کار می‌بنندند در عرصه عمل خلاف آن عمل می‌کنند و همچنین به جای ارائه یک کارنامه قابل قبول در حوزه مدیریت شهری و پروژه‌های آن به سیاسی کاری و حزب بازی و اظهارات خارج از حوزه مسئولیت خود می‌پردازند.
محکوم فتنه ۸۸ مدعی مقابله با براندازان!
روزنامه زنجیره‌ای آفتاب یزد در گزارشی از مصطفی تاجزاده محکوم فتنه آمریکایی – انگلیسی صهیونیستی ۸۸ قهرمان مبارزه با براندازان ساخته و او را هدف حمله و هجوم ضد انقلاب خواند!
در بخشی از این گزارش آمده است: «دو جریان اصولگرای رادیکال و برانداز‌ها از همان ابتدا در یک پیمانی نانوشته با یکدیگر عهد بسته بودند که اوضاع را روز به روز به کام اصلاحات تلخ‌تر سازند و آن‌ها را در یک باتلاق بدون بازگشت فرو ببرند. به همین دلیل هم از وقایع دی ماه سال گذشته، افزایش مشکلات اقتصادی و گرانی دلار و همچنین نارضایتی مردم از ابتدای سال جاری بهره برده و سوار بر موج علیه اصلاحات و چهره‌های شاخص آن‌ها تاختند تا از این طریق مردم را نسبت به جبهه اصلاحات نا امید سازند که این مهم را این روز‌ها می‌توان از تخریب رهبران جریان اصلاحات و چهره‌های سرشناس این جریان دریافت.»
در ادامه به یک هجمه رسانه‌ای به مصطفی تاجزاده‌اشاره شده و آمده است فردی که به این شخصیت اصلاح‌طلب نسبت داده شده نسبتی با او ندارد و این هجمه برای تخریب او صورت می‌گیرد.
فارغ از اینکه سوژه مورد استناد آفتاب یزد درست باشد یا نه که موضوع این نوشتار نیست بایستی گفت: مصطفی تاجزاده از متهمین فتنه ۸۸ است فتنه‌ای آمریکایی، انگلیسی صهیونیستی که عده‌ای برای رسیدن به قدرت در خیابان‌ها شعار‌های براندازانه سر داده و نزدیک هشت ماه کشور را با آشوب‌های خیابانی متحمل هزینه‌های هنگفت ساختند.
نامه برخی مدعیان اصلاحات به دولتمردان وقت آمریکا که ایران را تحریم کنید تا «جمهوری اسلامی» هر چه زودتر سقوط کند در این راستا می‌تواند مورد ارزیابی قرار گیرد و با این وجود که تاجزاده در این فتنه خود محکوم و متحمل زندان شده است چگونه می‌توان فردی، چون او را قهرمان مقابله با براندازان نشان داد.
نکته دیگر اینکه مدعیان اصلاحات با حضور خود در بدنه دولت و تصاحب مدیریت‌های کلیدی میانی و بالاتر از آن نقش اصلی در مشکلات کنونی را دارند و نمی‌توانند نقش خود را با لطایف الحیل فراوان کتمان نمایند.
ادامه دروغ‌سازی زنجیره‌ای‌ها بر مدار «برنامه ۹۰»
روزنامه زنجیره‌ای آفتاب یزد در گزارشی با ادعای تعطیلی برنامه نود نوشت: «حذف برنامه نود پس از ۱۹ سال از کنداکتور برنامه به بهانه پخش لیگ برتر اروپا بازتاب ها‌ی بسیاری در محافل خبری داشت. این بهانه به این دلیل ساده که در ۱۹ سال قبل نیز بازی‌های حساسی با زمان پخش برنامه نود همزمان بوده است رد شد. بسیاری معتقدند که این عمل پیش درآمد سنجش افکار عمومی‌برای حذف کامل نود و یا تهیه‌کننده دردسر سازش از خروجی برنامه‌ها در شبکه سه است.»
گفتنی است خبر پخش زنده یکی از مسابقات مهم لیگ ملت‌های اروپا و همزمانی پخش آن با برنامه «۹۰» و در نتیجه لغو پخش این برنامه در هفته گذشته، با رفتار‌های عجیب فردوسی‌پور همراه شد، به طوری که وی در گفت: وگو با یک رسانه بیان کرده که «کار‌های برنامه را طبق روال انجام می‌دهد» و یعنی چنین تصمیمی را قبول ندارد! فردوسی‌پور بار‌ها نشان داده که علاقه دارد خودش را تافته جدا بافته نمایش دهد و حتی طوری وانمود کند که گویی قرار است برنامه از وی گرفته شود!
متأسفانه مجری حاشیه‌ساز برنامه «۹۰» بار‌ها خارج از قاعده رفتار کرده که این رفتار غیرحرفه‌ای، برای صداوسیما دردسر‌هایی را ایجاد کرده است.
دروغگویی اصلاح‌طلبانه!
روزنامه شرق در گزارشی به موضوع حضور جهانگیری، ظریف و همتی در شورای نگهبان پرداخته است.
نکته قابل تأمل سوءاستفاده طیف زنجیره‌ای‌ها از موضوعاتی نظیر «تهدید» است. این طیف با مظلوم‌نمایی سعی داشته و دارند که نداشتن پاسخ قابل قبول در مقابل استدلال‌های منتقدان CFT را جبران نمایند.
در رو تیتر و تیتر این گزارش آمده است: «تأثیر پیامک‌های تهدیدآمیز مخالفان FATF حضور جهانگیری، ظریف و همتی در شورای نگهبان»! با خواندن روتیتر و سپس تیتر چه نتیجه‌ای در ذهن مخاطب می‌نشیند؟! جهانگیری، ظریف و همتی به واسطه پیامک‌های تهدیدآمیز مخالفان به شورای نگهبان به این نهاد فراخوانده شده‌اند!
اما در متن این گزارش از قول کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان می‌خوانیم: «در جلسه دیروز شورای نگهبان اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور، محمدجواد ظریف و عبدالناصر همتی و حسینعلی امیری حضور داشتند و گزارشی از وضعیت لایحه CFT و الحاق ایران به FATF به اعضای شورای نگهبان ارائه دادند.»
همچنین در جای دیگری از این گزارش از قول دو تن از اعضای شورای نگهبان آمده است که پیامک تهدیدی دریافت نکرده‌اند.
همچنین لازم به ذکر است که مقام‌های استانداری و فرمانداری دولت تدبیر و امید در روز‌های گذشته اعلام کردند که جایی که پیامک‌ها از آن برای نمایندگان مجلس ارسال شده را شناسایی کردند.
اما نکته قابل تأمل این است که این مقامات تاکید کرده‌اند که متن این پیامک‌ها تهدید‌آمیز نبوده و مواردی از این قبیل بوده که شهدا ناظر بر تصمیم‌های شما هستند.
با این حال باید پرسید طیف موسوم به اصلاح‌طلب با شعار «راستگویی» چرا از پیامک‌های موهوم این‌گونه سوءاستفاده کرده و می‌کنند؟!
شفافیت برای دشمن به جای شفافیت داخلی
روزنامه ارگان دولت ایران در گزارش تیتر یک خود با عنوان «حقوق مدیران در منظر مردم» به موضوع راه‌اندازی سامانه ثبت حقوق و مزایای کارکنان همه دستگاه‌ها نوشت: «بررسی‌ها نشان می‌دهد دولت در مسیر راه‌اندازی این سامانه تأخیر دارد، اما این تأخیر بیش از آنکه ناشی از پنهان‌کاری یا کم‌کاری نهاد‌های وابسته به دولت به عنوان قوه مجریه باشد، ناشی از همکاری نکردن دستگاه‌های خارج از دولت است، دستگاه‌هایی که اغلب دولت را به عدم شفافیت یا پنهانکاری متهم می‌کنند.»
روزنامه دولت همچنین یادداشت سرمقاله خود را نیز به همین موضوع اختصاص داد و نوشت: «شفافیت نه تنها یک ضرورت داخلی بلکه مؤلفه‌ای فراملی هم هست چنانکه این روز‌ها یکی از محور‌های مهم مرتبط با FATF هم شفافیت در امور مالی است و بدون رعایت آن امکان مراودات مالی و بانکی با کشور‌های دیگر اگر نگوییم ناممکن، ولی بسیار دشوار می‌شود.»
سردادن شعار شفافیت از سوی ارگان دولت در حالی است که دولتی‌ها بیش از ۷ ماه است که اجرای قانون شفافیت حقوق و مزایای مدیران را به بهانه واهی و بعضا طنزگونه به تعویق انداخته‌اند و پاسخ نمی‌دهند که بر فرض صحت ادعای‌شان مبنی بر همکاری نکردن دستگاه‌های دیگر، چرا خود که وظیفه اجرای قانون را بر عهده‌دارند، در این زمینه اقدام عملی نکردند.
عجیب آنکه به همان اندازه که دولتی‌ها و جریان حامی دولت از اقدام عملی درباره شفافیت عملکرد خود همچون راه‌اندازی سامانه شفافیت و شفافیت آرای نمایندگان طفره می‌روند به همان میزان در شفافیت اطلاعات بانکی و تراکنش‌های ایرانیان به‌ویژه برای وزارت خزانه‌داری آمریکا یا همان اتاق جنگ اقتصادی علیه کشورمان لحظه شماری می‌کنند.
نان به نرخ روز خوردن!
روزنامه همدلی در مطلبی نوشت: «همان‌گونه که از جانب مقامات رسمی آمریکا اعلام شده تحریم‌های این کشور در دو بخش اعمال شد؛ که بخشی از آن در مرداد ماه و در بخش دیگر در ۱۳ آبان است. این در حالی است که ایالات متحده آمریکا پ‍یش دستی کرده و زودتر از موعد مقرر دست به اعمال تحریم‌های جدید زد. به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین دلایل این امر این است که فشار‌های بیشتری را بر ایران اعمال کند».
این روزنامه زنجیره‌ای در ادامه نوشت: «بدون شک در سیاست، ضمانت هیچ معنایی ندارد و نباید به دیده اخلاقی یا انسانی به این موضوع نگاه کنیم چرا که سیاست عرصه قدرت است نه اخلاق».
این روزنامه زنجیره‌ای تاکید کرده است که در سیاست، ضمانت هیچ معنایی ندارد. این در حالی است که دولت روحانی و طیف مدعی اصلاحات در موضوع برجام تاکید داشتند که «امضای کری تضمین است» و ایران از اجرای برجام توسط آمریکا اطمینان دارد! این همان چیزی است که از آن با عنوان «نان به نرخ روز خوردن» در افواه مردم یاد می‌شود؛ روزگاری به صرفه آن بود که یک امضا تضمینی محکم باشد و حالا، اما نفع سیاسی‌کاران در زدودن تضمین از دیپلماسی.
در برجام اصول بدیهی همچون «توازن تعهدات»، «همزمانی اجرای تعهدات»، «اخذ تضمین از طرف مقابل» و «پیش بینی برگشت پذیری امتیازات واگذار شده در صورت نقض عهد» رعایت نشد و به همین خاطر امتیازات برجام منحصرا برای طرف آمریکایی و خسارت‌ها و محدودیت‌هایش صرفا به سمت ما سرازیر شد.
مدعیان اصلاحات و سطح دغدغه‌مندی‌شان
مسئله و دغدغه مدعیان اصلاحات در شرایط رکود، بیکاری، تورم و گرانی لجام گسیخته شده ورود زنان به ورزشگاه!
روزنامه اعتماد تتیر یکِ دو شماره اخیر خود را به موضوع ورود زنان به ورزشگاه اختصاص داده است. این روزنامه مدعی اصلاح‌طلبی روز چهارشنبه روتیتر «در‌های استادیوم آزادی به روی زنان باز شد» را انتخاب کرد تیتر «یک گام به پیش» را روی صفحه اول خود نشاند. تیتر یک این روزنامه در شماره پنج شنبه هم به همین منوال بود. اعتماد رو تیتر زد «مجادله بر سر حضور زنان در ورزشگاه ادامه دارد» و عبارت «دادستان:‌اشکال شرعی دارد؛ مطهری:‌اشکال شرعی ندارد» را به عنوان تیتر یک خود اختصاص داد.
جماعت افراطی مدعی اصلاح‌طلبی، زمانی که در هوای خوشبینی به آمریکای عهدشکن به سر می‌برد، با بزک آمریکا و جا زدن برجام به عنوان نسخه معجزه آسا مردم را فریب می‌داد، امروز هم در میانه معضلات معیشتی و جنگ اقتصادی با جوسازی و اولویت دادن به مسائل فرعی، از پاسخگویی طفره می‌رود و از پذیرش مسئولیت فرار می‌کند.
از طیفی که با وجود تجربه پرهزینه برجام، باز هم نسخه مذاکره بر سر توان موشکی و نفوذ منطقه‌ای می‌پیچد، این حاشیه‌سازی‌ها و ردگم‌کنی‌ها موضوع بعیدی به نظر نمی‌رسد. ضمنا آقای مطهری مگر تخصص فقهی دارند که درباره شرعی بودن یا نبودن ورود زنان به ورزشگاه نظر می‌دهند؟
برای پی بردن به سیاسی‌کاری‌های این جماعت در جهت پوشاندن حقایق با روایت‌های مجعول باید به یادآورد که همین آقای نماینده لیست امید همین اواخر در حاشیه صحن علنی مجلس و در جمع خبرنگاران مدعی شد که موشک و نوشتن شعار بر موشک باعث بر هم خوردن برجام شد؟! اما رئیس‌جمهور در حاشیه سفر به مجمع عمومی سازمان ملل، در جلسه‌ای که با خبرنگاران رسانه‌های آمریکایی داشتند در پاسخ به سؤالی گفتند که مگر موشک در متن برجام آمده بود که باعث ابطال آن شود!

منبع: صراط نیوز

کلیدواژه: شورای شهر لیست امید تهران صراط

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۱۴۰۳۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۴ دهه زندگی مهدی نصیری؛ از کیهان تا بی‌بی‌سی /با من از تغییر سخن نگو...

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «تو بااستعداد هستی ولی مواظب باش گرفتار جریان‌های سیاسی نشوی»؛ آن روزی که محمد غرضی در حاشیه یک نماز جمعه در اواخر دهه ۷۰ این جمله را به مهدی نصیری گفت، شاید تصور نمی‌کرد مخاطبش روزی آهنگ «تاجزاده تا شاهزاده» را بنوازد؛ کسی که روزگاری نظرات تند و تیزی در آن سوی بام داشت.

افراطی دیروز یا افراطی امروز؟

برخی از نصیری به عنوان «افراطی دیروز» یاد می‌کنند و برخی هم با عنوان «افراطی امروز»؛ مدیرمسئول اسبق روزنامه کیهان، که چند سال است از چهره‌های منتقد نظام و مقامات ارشد آن شده است.

سخنان او و نواختن آهنگ «تاجزاده تا شاهزاده» در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی فارسی باعث شده تا برخی به او بتازند و برخی دیگر از آن استقبال کنند؛ سخنانی که انگار محافظه‌کاران تندرو منتظرش بودند تا بتوانند از این راه آتش خود را بر سر اصلاح‌طلبان بریزند و بگویند که این حرف دل آنهاست که از زبان نصیری بیان می‌شود؛ حال آنکه اصلاح‌طلبان همان‌هایی هستند که در دهه ۶۰ تا حدی با نصیری قرابت فکری داشتند اما در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ او تندترین حملات را نسبت به آنها داشت.

موعد انتقام رسید؟

شاید از همین بابت باشد که حالا نوبت تلافی اصلاح‌طلبان است و بابت «تاجزاده تا شاهزاده» به سختی به او می‌تازند؛ تا هم انتقام آن سال‌ها را گرفته باشند و هم دست اخوت به سمت نظام دراز کرده باشند تا بگویند ما آنچه که نصیری می‌گوید، نیستیم.

مسیر مهدی نصیری به کیهان افتاد

مهدی نصیری متولد ۱۳۴۲ در دامغان است. پدری مازندرانی و مادری دامغانی دارد؛ از همین بابت پسوند «لَلَردی» که نام یک روستا در مازندران است، نام خانوادگی «نصیری» را کامل می‌کند.

۱۳ سالگی راهی حوزه علمیه‌ای شد که پدرش مدیریت آنجا را بر عهده داشت. پدر او از روحانیون سرشناس دامغان بوده و در بین روحانیون سری در سرها داشته است. تا ۱۶ سالگی یعنی ۱۳۵۸ در حوزه علمیه دامغان، مقدمات و ادبیات را خواند و بعد از انقلاب برای ادامه تحصیل در علوم دینی به قم رفت و در آنجا ماندگار شد.

اسفند ۱۳۶۴ وقتی آیت‌الله شاهچراغی در سانحه هوایی به «شهادت» رسید، مهدی نصیری به سبب آشنایی خانوادگی با شاهچراغی، برای چهلم او مقاله‌ای در ویژه‌نامه کیهان نوشت. آن زمان محمد خاتمی، به عنوان نماینده ولی فقیه در این موسسه، فعالیت داشت.

پس از این مقاله، به قول خودش به عنوان «نماینده فرهنگی موسسه کیهان در قم» حضور داشت. او یک سال را در همین وضعیت گذراند تا سال ۱۳۶۶ که برای کار در کیهان، به تهران دعوت شد. بعد از آن به گفته خودش، «سلسله مقالات زمینه‌های صدور فتاوی امام را در نقد نوشته‌های آیت الله آذری قمی و مواضع روزنامه رسالت در کیهان منتشر کردم که با استقبال فراوانی مواجه شد».

او از ۱۳۶۷ سردبیر کیهان شد. در این زمان اختلافات میان گردانندگان موسسه کیهان کم‌کم در حال پررنگ شدن بود. یکی از این چالش‌ها انتخاب مدیرمسئول بود. سرانجام اردیبهشت ۱۳۶۹ زمانی که سیدمحمد خاتمی نماینده ولی‌فقیه در موسسه کیهان، به آفریقا سفر کرده بود، مهدی نصیری به عنوان مدیرمسئول کیهان منصوب شد و بعد از استعفای خاتمی، با حکم مقام رهبری، سید محمد اصغری به عنوان نماینده ولی‌فقیه در کیهان به این موسسه رفت.

شریعتمداری آمد، نصیری رفت!

این وضعیت تا نیمه‌های سال ۱۳۷۳ ادامه داشت؛ همان ایامی که حسین شریعتمداری بجای اصغری، نماینده ولی‌فقیه در کیهان شد. وقتی حسین شریعتمداری برای این سمت پیشنهاد شد، نصیری هم موافق بود؛ اما ۳-۴ ماه بعد از این انتصاب، نصیری از مدیرمسئولی و سردبیری کیهان استعفا کرد و به صورت کامل از این موسسه خارج شد. به گفته نصیری، شریعتمداری پیش از آنکه به کیهان بیاید، «در دفتر سیاسی سپاه بود و گاهی برای روزنامه ما مقالاتی با اسم مستعار «ابوالفضل. ش» می‌نوشت».

سال ۱۳۸۱ حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان در گفت‌وگویی با «ایسنا» درباره خروج نصیری از کیهان گفته بود «وقتی ما آمدیم، آقای نصیری گفتند همیشه نظرم این بود که سرپرست و مدیرمسئول روزنامه باید یکی باشد ولی این‌که من می‌ماندم به خاطر این بود که بین خودم و سرپرستی خیلی همخوانی نمی‌دیدم. حالا که شما آمدی، این مشکل حل شده است و من هم دوست دارم که یک نشریه‌ی جداگانه راه بیندازم». شریعتمداری در ادامه از مقاومتش برابر جدا شدن نصیری از کیهان می‌گوید: «من با ایشان خیلی کلنجار رفتم و مدت زیادی این نظر را نپذیرفتم. بالاخره خیلی اصرار کرد اما نمی‌پذیرفتم؛ چون از برادران بسیار کارآزموده، بسیار مومن و کارشناس بود. به هر حال با اصرار زیاد ایشان و فرستادن واسطه‌ها، قبول کردم ولی گفتم که حداقل در سردبیری باش. ایشان این را پذیرفت ولی بعد از یک مدتی گفت که من می‌خواهم یک نشریه دربیاورم و آن نشریه هم همین دیدگاه را پیش می‌برد. نهایتا من با این خواسته موافقت کردم و ایشان نشریه‌ی صبح را درآوردند. الان هم با آقای نصیری ارتباط داریم. البته ایشان در قم هم علوم حوزوی تحصیل می‌کنند و هم به تحقیقات می‌پردازند ولی هیچ مشکلی با ایشان نداشته و نداریم.»

اما خود مهدی نصیری در گفت‌وگویی که دی ماه ۱۴۰۲ با «شرق» داشته روایتی دیگر درباره چرایی استعفا از کیهان دارد: «یک ماه با آقای شریعتمداری به‌عنوان سردبیر کار کردم. یک روز با دوستمان حاج آقا معلا(عضو شورای سردبیری کیهان) بودیم، گفتم هوس زیارت مشهد کردم و می‌خواهم سه، چهار روز برای زیارت بروم. بیایید برویم طبقه بالا آقای شریعتمداری را ببینیم ضمنا من هم از ایشان مرخصی بگیرم. به آقای شریعتمداری گفتم با اجازه‌تان می‌خواهم چند روزی به مشهد بروم. گفت خوشا به سعادتتان. بلند شد و ما را همراهی کرد و گفت ما را هم دعا کنید. فردایش به مشهد رفتم و چند روز بعد که برگشتم آقای معلا به من گفت آقای حجازی از دفتر رهبری تماس گرفته و گفته آقای شریعتمداری از فلانی گله کرده که مشهد رفته و از من اجازه نگرفته. من بهت‌زده شدم و گفتم آقای معلا مگر خودتان شاهد نبودید که با هم رفتیم و اجازه گرفتیم؟ چرا آقای شریعتمداری این‌طور گفته؟ گفت من هم نمی‌دانم چرا. گفتم آقای معلا! دیگر جای من اینجا نیست، با این وضعیت هر اتهامی ممکن است به من زده شود».

نتیجه آن شد که همان روز استعفا را نوشت و از کیهان رفت. نصیری در ادامه از تحویل امکانات موسسه کیهان می‌گوید؛ امکاناتی نظیر خودرو و منازل سازمانی: «پیکان مدل ۶۴ را که دستم بود، تحویل دادم و کشوهای میزم را خالی کردم و رفتم. ما در خانه‌های سازمانی کیهان زندگی می‌کردیم. سر خیابان ملک یک مجموعه ۱۰ واحدی را کیهان خریده و به مدیرانش داده بود و من هم چند سال آنجا ساکن بودم. از همان روز دنبال خانه گشتم و در بلوار ابوذر، در خیابان پیروزی خانه‌ای را اجاره کردم. یک ماه بعد خانه کیهان را تحویل دادم و رفتم».

منتقد هاشمی رفسنجانی

به هر طریق با خروج از کیهان، نصیری از اسفند ۱۳۷۳ اقدام به انتشار نشریه «صبح» کرد. او بعد از ریاست‌جمهوری هاشمی رفسنجانی، از منتقدان جدی او در حوزه فرهنگ و اقتصاد شد؛ هم در روزنامه کیهان و بعد از آن در نشریه صبح به صورتی جدی‌تر و گزنده‌تر از رئیس‌جمهوری وقت انتقاد می‌کرد.

در زمان فعالیت در روزنامه کیهان، آنچه خودش «پروژه مبارزه با شرکت‌های مضاربه‌ای» می‌خواند را پیش می‌برد؛ او معتقد بود که این شرکت‌ها آثار زیان‌باری برای اقتصاد دارند. بعد از راه‌اندازی نشریه صبح، بی‌پرواتر به دولت حمله می‌کرد.

یکی از حملاتی که در این نشریه نسبت به دولت هاشمی انجام داد، اتهام بریز و بپاش و فساد مالی در دو وزارتخانه پست و تلگراف و نیرو بود؛ یعنی محمد غرضی و بیژن زنگنه هدف حملات او بودند. ادامه فعالیت نشریه صبح بعد از این دست اقدامات علیه دولت، در روزگاری که با منتقدان برخوردهایی غیر از تحمل انجام می‌شد، نشاندهنده جایگاه مستحکم نصیری و جریانی است که او به آن منتسب می‌شود؛ جایگاهی مستحکم در نظام و پیوندهایی قوی برای مصون ماندن از برخوردهای خارج از دایره تحمل و مدارا.

سال ۱۳۷۷ او زندگی‌اش را جمع و جور کرد و از خیابان ابوذر تهران دوباره به قم بازگشت؛ همزمان قصد داشت تا نشریه صبح را هم تعطیل کند؛ او برای تعطیل کردن صبح دلایل خودش را داشت: «بی نتیجه بودن تلاش‌های صبح برای مقابله با مفاسد اقتصادی که از سال ۷۰ به این سو هر روز ابعاد گسترده‌تری می‌یافت و نیز توجه جدی‌ام به موضوع نظری اسلام و تجدد که خلا این بحث را در فضای فکری کشور به خصوص در حوزه‌های علمیه بسیار زیان‌بار یافتم و علاقه شخصی به پی گیری این موضوع». همزمان با انتشار «صبح» جلساتی با نام «غرب‌شناسی» هم برگزار می‌کرد و در آن مباحث مرتبط با این موضوع را برای مخاطبانش مورد واکاوی قرار می‌داد.

روزنامه صبح از نصیری تا ده نمکی

در زمانی که نصیری قصد تعطیلی صبح را داشت، با وارد شدن «مسعود ده نمکی» به ماجرا، تعطیلی این نشریه منتفی شد و بنا بر این شد که این چهره جنجالی که تا آن زمان نشریات «شلمچه» و «جبهه» را منتشر می‌کرده، از این پس مدیرمسئولی و سردبیری صبح را بر عهده داشته باشد. نصیری آذر ماه ۱۳۷۹ اعلام کرد که او تنها صاحب امتیاز این نشریه خواهد بود. او تاکید داشت که «مواضع ده‌نمکی با آنچه در هفته‌نامه صبح اعمال می‌شود، منافاتی ندارد، اما به هر حال اگر مواضع فکری ، نظری و جهت‌گیری صبح با مدیر مسؤولی ده‌نمکی به روال فعلی ادامه یابد، به لحاظ تیراژ و مسایل مالی با مشکل مواجه می‌شود». این سخنان یک هفته پس از آن بود که نخستین شماره نشریه صبح با مدیریت جدید منتشر شده بود.

او اما اعترافی از رویگردانی مخاطبان نیز پس از آغاز دولت اصلاحات داشت: «صبح و برخی دیگر از نشریات سیاسی طی دو سه سال اخیر، به موازات افزایش مطبوعات سیاسی اکشن و جنجالی، با افت تیراژ مواجه شدند».

نصیری در نخستین شماره «صبح» به سردبیری ده‌نمکی، گفت‌وگویی با این نشریه داشت که در آن انتقادات تندی از وزارت ارشاد و مطبوعات دوره اصلاحات داشت: «ظاهرا فعلا تقدیر چنین است که مخالفان و بعضا عناصر متمایل به دشمنان، میدان و امکانات بیشتری داشته باشند و ما هم چون از آغاز انقلاب-بنا بر مصلحت زمانه یا از سر عقیده-تصمیم به چمع دموکراسی و اسلام در کشور داشته‌ایم و اکنون هم داریم و این دو را قابل جمع و واجب‌الجمع می‌دانیم، نمی‌توانیم کاری کنیم و باید بسازیم». او در ادامه افزوده که «بالاخره دموکراسی و پارلمانتاریسم، اقتضا می‌کند که وزیری یا وزارتخانه‌ای بتواند در یک مملکت، سازی کوک کند که ارکانی از نظام و حتی رهبری، آن را صریحا نفی و رد می‌کنند و اعلام نارضایتی می‌نمایند و آقای وزیر بتواند بودجه‌های هنگفتی را در خدمت فعالیت‌های فرهنگی و مطبوعاتی قرار دهد که بعضا قصد براندازی را دارند و علنا به احکام و شریعت اسلام هجمه می‌کنند. بالاخره سرگردانی بین اسلام و دموکراسی و اسلام و غرب ادامه پیدا خواهد کرد تا سرانجام یکی، دیگری را از میدان به در کند و یا آن که شرایطی بی‌ثبات و پیوسته متزلزل و متشنج را بر کشور تحمیل خواهد کرد؛ همانگونه که تا حدودی کرده است».

در آخرین روزهایی که نصیری مدیرمسئول صبح بود، در یک مصاحبه به موضوع فسادهای مالی و اداری در کشور پرداخت. او در این گفت‌وگو جهت‌گیری‌های تند و تیزش را یک بار دیگر به رخ کشید و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را «مبدا بروز فسادهای مالی واداری» دانست.

او باز هم به هاشمی رفسنجانی اما بدون بردن نام حمله کرد: «پس از جنگ ظهور و غلبه برخی گرایشها ودیدگاهها، از سوی نهادها و قوای سه‌گانه نظام در جامعه، جهت حرکت انقلاب از معنویات و آرمان‌گرایی وخدامحوری را به سمت دنیاخواهی وکامجویی و سپس توسعه، سوق داد. از نتایج این افول و تغییر جهت، غلبه فکری واجرایی جریان توسعه‌مدارتکنوکرات وغربگرا بر بخش‌های گسترده‌ای از مقدرات کشور بود. کم‌اعتنایی به عدالت علوی وعدم برخورد جدی با مظالم ومفاسد اقتصادی، از ویژگیهای فکری و خصلتی چنین جریانی بود.»

او به دولت خاتمی هم حمله‌ای تند کرد و گفت: «حضور وزرای دولت قبلی در کابینه آقای خاتمی و سپردن وزارتخانه های مهمتر به برخی وزیرانی که در وزارتخانه‌شان بیشترین حجم فساد مالی رخ داده بود، نشان داد هنوز عزم جدی برای برخورد با این مساله به وجود نیامده است. توسعه‌مداری و گرایش به ارزش‌های غربی در دولت جدید ابعاد تازه‌ای یافته ومقوله توسعه‌سیاسی، دموکراسی و نسبیت‌اندیشی نیز به آن افزوده شده‌اند».

نشریه صبح به چه کسی واگذار شد؟

این همان خطی بود که نصیری در زمان کیهان و سه سال ابتدایی نشریه صبح درباره دولت هاشمی رفسنجانی پی می‌گرفت؛ و البته از ۷۶ تا ۷۹ همزمان درباره دولت اصلاحات و سازندگی داشت. او طرز فکری با گرایش‌های چپ‌گرایانه اقتصادی و محافظه‌کارانه سیاسی را همزمان پیگیری می‌کرد.

سال ۱۳۸۰ نهایتا امتیاز نشریه صبح را هم واگذار کرد و به عنوان آخرین سنگر در صبح را هم تحویل داد. او آذر ماه آن سال اعلام کرد که امتیاز «صبح» را به «فروز رجایی‌فر» از تسخیرکنندگان سفارت آمریکا در تهران منتقل کرد. البته که از اردیبهشت ماه ۱۳۸۰ نشریه صبح به دلیل «مشکلات مالی» انتشارش را متوقف کرده بود.

او سال ۸۰ به عنوان معاونت سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور تا سال ۱۳۸۴ مشغول به کار بود؛ از این سمت به امارات متحده عربی رفت؛ به عنوان «معاونت فرهنگی دفتر نمایندگی رهبر جمهوری اسلامی». سال ۱۳۸۸ به قم بازگشت و در آنجا برای مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ماهنامه «سیاحت غرب»‌ را مدیریت و منتشر کرد.

مدتی بعد فصلنامه‌ای «معرفتی-اعتقادی» با نام «سمات» را منتشر کرد؛ این بار هم در نقش مدیر مسئول و صاحب امتیاز. این نشریه از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱ جمعا هفت شماره منتشر شد.

سال ۱۳۹۱ وارد هیات داوران جشنواره فیلم عمار شد. در آن سال‌ها اما انگار او در حال تغییر بود؛ ‌تغییراتی بزرگ که بسیاری را به تعجب واداشت. خودش درباره چگونگی تغییر نگاهش به روزنامه «شرق» گفته «من مثل خیلی‌های دیگر شیفته آیت‌الله خمینی بودم، ولی به خاطر روحیه طلبگی همیشه به استقلال فکری قائل بودم. یعنی می‌گفتیم ما با آقای خمینی اتفاق نظر داریم. همان‌طور که او می‌بیند، ما هم می‌بینیم. اگر جاهایی احساس می‌کردیم الان من غیر از ایشان می‌فهمم، ممکن بود علنی در روزنامه کیهان نگویم چون کیهان باید مشی ایشان را دنبال می‌کرد، اما فکر خودم را هم تخطئه نمی‌کردم و نمی‌گفتم تو طور دیگری فکر نکن. من هیچ‌وقت این‌طور نبودم. همین یک روزنه برای نجات کافی بود؛ یعنی اینکه بگویی من هم باید فکر کنم. حالا ممکن است خیلی جاها اشتباه فکر کنی. مثلا مقطعی من وارد مباحث کلامی و اعتقادی شدم. نزاعی بین متکلمان مسلمان با فلاسفه مسلمان هست.»

نتیجه این نگاه او، کتابی با نام «عصر حیات»‌ شد که در آن به موضوع «امکان یا عدم امکان تمدن اسلامی تراز در عصر غیبت» می‌پردازد؛ البته که این کتاب هیچگاه راهی برای انتشار نیافت و سرانجام پس از چندین سال نسخه الکترونیکی آن در اختیار مخاطبانش قرار گرفت.

اما این کتاب او برای عامه مردم نمی‌توانست تغییرات مهدی نصیری دهه ۷۰ و ۸۰ خورشیدی را به خوبی نشان دهد.

دهه متفاوت در زندگی نصیری

او این مسیر را کم‌کم در حال طی کردن بود؛ دهه ۹۰ خورشیدی همان دهه‌ی تغییر برای نصیری بود. او انگار می‌خواست نقطه‌ای برای رونمایی از تغییرات جدید و عقاید به‌روزرسانی شده‌اش بیابد؛ نقطه‌ای که برای نصیری «عطف» بود و برای مخاطبانش «شگفت‌آور».

آن نقطه، روزهای پس از اعتراضات به گران شدن بنزین در آبان ۱۳۹۸ بود؛ نصیری آنجا را همان نقطه‌ای یافت که می‌باید آن تغییرات را عمومی می‌کرد. البته که او در ارتباط با برخی مسائل آن روحیات ناشی از تفکرات تندروانه‌ی محافظه‌کاری همچنان داشت.

اما در برهه زمانی اعتراضات آبان ۹۸، بر خلاف گفتمان حاکم درباره معترضین، نصیری کشته‌شدگان آن اعتراضات را نه اغتشاشگر که «جوانانی از خانواده‌های مستضعف» معرفی کرد که«از فقر و فلاکت» به ستوه آمده‌اند و «به خیابان ریختند». او موکدا تاکید داشت که هیچ «منافق» و «از خارج آمده‌ای» در صف معترضان نبود و همگی همین «مردم عادی» بوده‌اند.

با این وجود چند ماه بعد وقتی برای سه معترض آبان حکم اعدام صادر شد، او در توییترش خواستار عدم اجرای احکام اعدام شد: «با درایت و تعهدی که از آقای رییسی و دوران جدید قوه قضاییه سراغ داریم حکم اعدام سه جوان آشوبگر که مرتکب قتل نشده و مسلح نبوده اند، اجرا نخواهد شد».

اما آنچه تغییر نظرات نصیری را شگفت‌انگیز کرد، نظراتش پیرامون حجاب بود؛ شهریور ۱۳۹۹ او در یک مناظره تلویزیونی در شبکه چهار صدا و سیما شرکت کرد و برای نخستین بار از نظرات جدیدش در ارتباط با حجاب پرده برداشت: «الزام به حجاب بی‌هزینه نبوده است، یکی ممکن است بگوید که عیبی ندارد، ما قبول داریم که الزام موفق نبوده اما حداقل اینکه الزام باعث می‌شود که سالی یکی دو درصد فقط ما افت حجاب داشته باشیم و سیر فاصله‌گیری از حجاب تدریجی باشید، خود همین یک دستاورد است. در پاسخ باید گفت که خیر، چنین امری برای جامعه‌ ما خیلی هزینه‌بردار بوده است. چند مثال می‌زنم؛ همانطور که عرض کردم ما با این الزام یک دوقطبی ایجاد کردیم، دوقطبی نظری و فکری تا زمانی که در مقام اظهارنظر و گفت‌وگو است عیبی ندارد اما این دوقطبی در عرصه‌ عملکرد اجتماعی می‌آید. براساس پیمایشی که وزارت ارشاد در سال ۱۳۹۴ داشته است، بیشتر از ۷۰ درصد جامعه ایرانی با الزام حجاب موافق نیست. اما در برابر این هفتاد درصد چه اتفاقی می‌افتد…».

از یک سو این حرف‌ها از سوی چهره‌ای مانند نصیری برای آنهایی که می‌شناختندش تعجب‌برانگیز بود؛ از سوی دیگر بیان این نظرات از برنامه‌ای زنده از تلویزیون جمهوری اسلامی.

با این نظرات، او آماج حملات هم‌سنگران سابقش قرار گرفت؛ خبرگزاری فارس در یادداشتی نسبت به اظهارات نصیری معترض شد: «روشن است دچار چه اشتباه فاحشی شده‌اند. الزام قانون در جمهوریت پشتوانه رای مردمی دارد، نه قلدری یک دیکتاتور. آقای نصیری گفته‌اند الزام حجاب ثمر نداشته است. از کجا فهمیدند؟ اینکه وضع حجاب بدتر شده یعنی الزام ثمر نداشته است؟ بازهم دچار اشتباه عجیب شدند. جامعه ما در یک مبارزه است. اساسا مقایسه نقطه‌ای در فهم رفتار جامعه در حال مبارزه غلط است. سوال این است که اگر الزام حجاب نبود وضع بدتر بود یا بهتر؟».

با این وجود هنوز او مغضوب کامل محافظه‌کاران نشده بود؛ هر چه زمان می‌گذشت و نصیری بیشتر سخن می‌گفت، این حملات بیشتر می‌شدند. بعد از جانباختن مهسا امینی در روزهای پایانی شهریور ۱۴۰۱، نصیری نسبت به عملکرد گشت ارشاد به تندی سخن می‌گفت و بعد از برخوردها با اعتراضات مردم، تندی‌اش افزون شد.

مخالفان نصیری چند دسته اند؟

طرفه آنکه انتقادات او دیگر تنها در سطح وزیر و نماینده و سران قوا محدود نمی‌شد و بی‌پروا نسبت به همه مقامات در جمهوری اسلامی زبان به انتقاد می‌گشود و عملکرد آنها را زیر علامت سوال قرار داد.

مخالفانش تشکیل شده از دو طیف هستند؛ نخست آنها که سابقا طرفدارانش بودند و دوم، «انقلابی‌های توییتری خارج‌نشین» که از هزاران فرسنگ دورتر از ایران، از بریتانیا و آمریکا و اتحادیه اروپا، برای مردم نسخه می‌پیچند؛ همه و همه، به همان نسبتی که انتقادات نصیری از نظام تندتر می‌شد و می‌شود، ادبیاتشان هم نسبت به نصیری تندتر و تندتر می‌شد و می‌شود.

با این همه او هنوز میدان را خالی نکرده است و به انتقاداتش ادامه می‌دهد. شاید او می‌خواهد جبران مافات آنها دو سه دهه‌ای را کند که تفکراتی تندروانه داشته است؛ دهه‌هایی واسطه عملکردش، خود می‌گوید، از «روشنفکران، سینماگران، نویسندگان، خیلی از مطبوعاتی‌هایی که آن روزها با آنها درگیر می‌شدیم»، باید «عذرخواهی» کنم.

مواضع دیروز یا امروز نصیری، چه به مذاق خوش بیاید و چه نیاید، هرچه که باشد، امروزش با دیروزش زمین تا آسمان تغییر کرده؛ چه تفکرش و چه راه گذراندن معاش؛ قبلا با شهریه حوزه و حقوق کیهان و درآمد از صبح گذران زندگی می‌کرد؛ اما امروز شهریه حوزه‌اش قطع شده و با پس‌انداز و کار در اسنپ.

حالا انقلابی سفت و سخت دیروز، به منتقد سفت و سخت امروز تبدیل شده است؛ منتقدی که البته از نظر منتقدان امروزش، آن زمان تندرو نبوده ولی الان تندرو شده است یا از منظر منتقدان دیروزش، امروز تندرو نیست و آن زمان تندرو بوده است.

۲۷۲۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902902

دیگر خبرها

  • ابتکار عمل گمرک و ارتقا وضعیت دولت در شاخص شفافیت
  • عکس/ تیتر روزنامه‌های ورزشی چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت
  • صفحه نخست روزنامه‌های امروز استان کرمان ـ سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ماه
  • روزنامه‌های اقتصادی سه‌شنبه ۱۸ اردیبهشت
  • ۴ دهه زندگی مهدی نصیری؛ از کیهان تا بی‌بی‌سی
  • صفحه نخست روزنامه‌- دوشنبه ۱۷ اردیبهشت
  • عکس/ تیتر روزنامه‌های ورزشی دوشنبه ۱۷ اردیبهشت
  • ۴ دهه زندگی مهدی نصیری؛ از کیهان تا بی‌بی‌سی /با من از تغییر سخن نگو...
  • صفحه نخست روزنامه‌های خراسان جنوبی - دوشنبه ۱۷ اردیبهشت
  • روزنامه‌های اقتصادی دوشنبه ۱۷ اردیبهشت